شاید آرام تر میشدم
فقط و فقط ……
اگر میفهمیدی …
حرفهایم به همین راحتی که می خوانی
نــــوشته نشده اند...
سرنوشت بدیه اول جاتو ازم گرفت
صبح فردا شد دیدم رد پاتو ازم گرفت
تا می خواستم به چشمای روشنت نگا کنم
مال دیگری شدی و چشاتو ازم گرفت
تو رو جادو کرد یکی با یه چیزی مثل طلسم
اثرش زیاد بود و خنده هاتو ازم گرفت
تو با من حرف می زدی نگات یه جای دیگه بود
خدا لعنتش کنه ، اون ، نگاتو ازم گرفت
لحظه هات یه وقتایی مال دوتامون می شدن
اون حسود ، اون دو سه تا لحظه ها تو ازم گرفت
خیلی وقته سختمه دیگه تنفس بکنم
یه جور عجیبی انگار هواتو ازم گرفت
سلامت ، خداحافظیت عزیزمای نقره ایت
حرف آخر ، به امون خداتو ازم گرفت
نمی خواد بپرسی چی ، خودم دارم بهت می گم
تو یه خط خوردگی دنیا ، صداتو ازم گرفت
یه کم از برگشتن قشنگتو وقتی گذشت
یکی اومد و یه ذره وفاتو ازم گرفت
بروزم ومنتظر حضورتون
سلام آپم و چشم براه حضورتون
سلام دوست عزیز
با آخرین پستم در 92 منتظر حضورتم
یا علی
به امید آنکه ۱۰ تیر بیایم شما آپ شده باشین
سلام اقا پژمان نیستی؟؟
باز هم مهــر و شروع مــدرسه
سلام شاعر عزیز به روزم وچشم براه[گل]
سلام داداشم.انشا.. حالت خوب باشه
سلام .... با یه شعر راجع به پاییز چشم به راه حضور سبزتون هستم
مرسی که اومدی.اگه اشکالی نداره من لینکتون کردم
slm webe kheyli ghashangi dari age dos dashti be manam sar bezan merc
خیلی سخت نگه داشتن بغض پشت تلفن،مخصوصاوقتی میخای نفهمه...هی قورتش میدی...هی...اماآخرم چیکه چیکه اشکات گونه هات خیس میکنه!اون موقع اس که یهوتلفن قطع میکنی،بعدشم میگی خودش قطع شد...
در زندگی نه هدفی دارم نه مسیری، نه منظوری و نه حتی معنایی
اما شادم و این نشان می دهد که یک جای کار ایراد دارد...
سلام پست جدیدت عالی بود و چند بار خوندم و زیبا بود
سلام با یه آپ جدید و البته بسیار متفاوت با آپای قبلیم چشم به راه قدم های سبزتون هستم
یه پا لیمان بریده ؟؟