*** ستاره های بی شمار

*** ستاره های بی شمار

""هر ستاره شبی است که از تو دورم،آسمان چه پر ستاره است""
*** ستاره های بی شمار

*** ستاره های بی شمار

""هر ستاره شبی است که از تو دورم،آسمان چه پر ستاره است""

رفتی؟! به سلامت...

اینقدر مرا از رفتنت نترسان... ماندن  کنار من لیاقت میخواست نه بهانه... 

میخواهی بروی؟! 

برو.. 

بلند میگویم  :  به درک که رفتی 

من که خدا نیستم ۱۰۰ بار اگر توبه شکستی  ! بازآیی... 

رفتی به سلامت.... 

***‌    *** 

  

 ایکاش  در چشم هایت تردید را دیده بودم
 یا از همان روز اول از عشق ترسیده بودم 

 
 ایکاش  آن شب که رفتم از آسمان گل بچینم
 جای گل رز  برایت  پروانگی  چیده بودم  


 گل  را به دست  تو دادم  حتی نگاهم نکردی
 آن شب نمی دانی  اما تا صبح  لرزیده بودم 

 
 آن  شب تو با خود نگفتی که بر سرمن چه آمد
 با  خود نگفتی  ز دستت من باز  رنجیده بودم  


 انگار پی برده بودی  دیوانه ات گشته ام من
 تو عاشق  من نبودی و دیر  فهمیده بودم 

 
 از آن شب سرد پاییز که چشم من به تو افتاد
  گفتم ایکاش  شب ها هر گز  نخوابیده بودم 

 
 از کوچه که می گذشتم حتی نگاهم نکردی
 چشمت پی دیگری بود ! این را نفهمیده بودم 

 
آن شب من و اشک و مهتاب  تا صبح با هم نشستیم
ایکاش یک  خواب بد بود   چیزی من دیده بودم 

 

بی تو چه شبها که تا صبح در حسرت با تو بودن
  اندو ه ویرانیت را تنها  پرستیده  بودم 

 
وقتی  صدا کردی از دور منِ  دیوانه را
آن لهجه نقره ای را ایکاش نشنیده بودم 

 
انگار تقصیر من بود حق با تو و آسمان است
وقتی که تو می گذشتی از دور خندیده بودم 

 
اما به پروانه سوگند تنها گناهم همین ست
جای تو بودم اگر من صد بار بخشیده بودم  

 

 

* * لینک دانلود آهنگ" یه راهی پیش روم بذار" از گروه سون 

 

نظرات 160 + ارسال نظر
s چهارشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 20:15

خدایا کسی که قسمت دیگریست سر راهم قرار نده تا شبهای دلتنگیش برای ما باشد و روزهای خوشیش برای دیگران...

arash پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:36 http://arash1993.blogfa.com

اپم

s پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:51

از شیخ بهایی پرسیدند:
خیلی (سخت) میگذرد،چه باید کرد!؟
شیخ می فرماید:
خودت که میگویی،سخت می گذرد،سخت که "نمی ماند"!
پس خدا را شکر که می گذرد و نمی ماند.

s پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 13:17

اگر آنکه رفت
خاطرش را می برد..
فرهاد سنگ نمی سفت..
مجنون آشفته نمی خفت..
حافظ شعر نمی گفت..!

s پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 13:21

اول مطمئن باش که نمی ریزد
بعد تکیه کن
هرکس که تکیه گاه نمی شود...

s پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 13:24

گاه
جاده ای
از درد "تنهایی"
به خود میپیچد...

s پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 13:32

یابن الحسن!
ما بی سلیقه ایم..
تو حاجات ما را بخواه..ارنه گدا مطالبه آب و نان می کند،الهم عجل ولیک الفرج..

s پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 13:36

گفتی از پس سیاهی رنگی نبود،پس موی سیاه من چرا گشت سپید؟

s پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 13:53

زیباترین لباسی که می تواند زن را بپوشاند؛
بازوهای مردیست که دوستش دارد...!

s پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 14:30

خدایا چگونه بخوانمت
در حالی که نافرمانی ات کرده ام؟
وچگونه نخوانمت در حالی که به لطف میشناسمت؟

s پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 14:51

هیچ کس برای من..تو..نمیشود!
الذی لیس کمثله شی.

s پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 15:00

سالهاست که معنای این را نفهمیدم/رفت و آمد/یا/آمد و رفت/آدمها میروند که برگردن یا می آیند که بروند.....

s پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 15:07

سیاه چاله های کشف نشده،تنها جای امن اند برای پنهان شدن..وقتی تو بی رحمانه همه جا هستی!

s پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 15:21

هوا..یا حوا....
هر کدام را از آدم گرفته بودی..
امروز دیگر بشری درکار نبود!..

s پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 15:35

گاهی صبر کردن معجزه می کند...تنهایتان را پیش فروش نکنید،فصلش که برسد،به قیمتش میخرند!

rojan پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 15:38

با یاد تو این ستاره ها رنگی بود
این دفتر خاطرات من سنگی بود
از درس کلاس عاشقی سهمم باز
یک زنگ فقط دوری و دلتنگی بود . . .

s پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 15:48

وقتی برای گریه هایم،شانه ای نبود..»بغض«..آفریده شد.

s پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 15:54

پرسید: چرا آسمان ابریست؟!!..
گفتم،تو نبودی با او دردودل کردم...

s پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 17:03

تعجب میکنم!چرا نظراتمو درج نکردین!اگر مشکلی دارین،خوب بگین دیگه نظرندم.من هم قراربه زودی وبمو راه بندازم.ومیخوام مثل شما شعرهامو بذارم.هنوز یه کارای مونده،اما همین روزاس که راه بیفته!ازوب شما الگو گرفتم واسش!خواستم اگه مایل بودین جزاولین بازدیدکنندگان وب سایتم باشید.هر جور خواست شماست،دوست من.تو نظرات بعدی آدرسشو میذارم.خوشحالم میکنید اگه تشریف بیارید.موفق باشید.

s پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 18:02

چرا نظرات قبلیو درج نکردید؟ فضای وب شما رو خیلی دوست دارم،اگر با تبادل لینک موافق بودید خبرم کنید.

مارو به بمباران نظر بستیندرج شدن
نه آدرس گداشتین نه اسمی.چطور میخواین تبادل لینک کنین؟!

طیبه پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 18:07

به افتادنم در خیابان خندیدی و تمام حواسم به مردم شهر بود، که عاشق خنده هایت نشوند...

s پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 18:09

هم آدرس میذارم،هم اسم..تعجبم از اینه که چرا نظرات قبلو درج نکردید..فکر کردم شاید مشکلی داشتین باهاشون!

rojan پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 21:04

بیا یک شب جاهایمان را عوضــــ کنیــم..
مـن معشوقــه مـی شومــــ
و تو عاشــــق باشــــ
مـن خیانــت مـی کنــم و تــو فراموش کـن...
سـختــــه نــه؟

سحر جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 14:32 http://boghzeatash.blogfa.com

ما همه با زندگی معامله می کنیم ...!
با خودمان هم معامله میکنیم و با کسانی که دوستشان داریم هم ...!
اگر نبخشی ، نمی بخشم
خیانت کنی ، خیانت میکنم
بدی کنی ، بدی میکنم
دروغ بگویی ، دروغ می گویم
و همیشه کوچک می مانیم ؛
بدون تجربه ی زندگی بالاتر و آرمانی تر ...!
این را بدانیم که با خوب ، خوب بودن هنر نیست !

زنگ اول (خورشیدی) جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 18:57 http://amirklasedars.blogfa.com/

سلام
مثل همیشه عالی

rojan شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:48

سهراب گفتی: چشمها را باید شست... شستم ولی.............!

گفتی: جور دیگر باید دید............ دیدم ولی............!

گفتی زیر باران باید رفت.... رفتم ولی.....!

او نه چشمهای خیس و شسته ام را...

نه نگاه دیگرم را... هیچ کدام را ندید!!!!!

فقط زیر باران با طعنه ای خندید و گفت:

دیوانه ی باران ندیده !!

amin شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 13:17

"گناه"
عادت که میکنی
رطوبتش به دلت رسوب میکند
دلت زنگ میزند!
سخت میشود!
بد زنگ میشود!
اما
گاهی نادم که شدی
یادت باشد
سمباده ی خدا همیشه هست...

......... شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 18:36

درد و دل هایت را به کسی نگو!؛
یاد میگیرد.....چگونه دلت را به درد آورد...!!!..

......... شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 18:42

آتش بگیر تا بدانی چه میکشم؛ احساس سوختن به تماشا نمی شود!!!!....


سکوت میکنم،..
به احترام آن همه حرف؛
که در دلم مرد.....

.......... شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 20:25

وقتی هوا بارونی!
.
.
.
.
.
.
.
.
پسرا : آخ دیگه نمیشه فشن کرد.
دخترا : آخ جوووون مامان،چکمه هام کجان؟!

.......... شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 21:41 http://www.rozebanfsh.blogfa.com

به بابام میگم،بابا نوشابه خریدی؟؟..
میگه: پوکی عقل که داری.،لااقل پوکی استخوان نگیر دیگه!!..

رسول سه‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:37 http://www.mohamdrasol.blogfa.com

هرچه از دست میرود بگذار برود
هرچیزی که به التماس آلوده باشد
نمیخواهم هرچه باشد حتی زندگی..

کله پوک سه‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 13:33

اونایی که شبا خوابشون نمیبره،چیکار کنن؟؟؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ی استراحتی بفرمایدکه بقیه مسیرو بریم.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
[5کیلومتر دیگر تا پاسخ..سفرخوشی برایتان آرزومندیم..کمربنداهم بسه باشه..]
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
باک بنزین خود را چک کنید.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
وسرانجام پاسخ:اگر جز آن دسته هستید که شبا خوابتون نمیبره!..این روش را امتحان کنید،قطعا جواب میده وهرگز سراغ قرصا های خواب آور،نرید!هرگزززززز
بعضی شبا که خوابتون نمیبره..یه جوری که مغزتون بشنوه بگید:برم یه کتابی چیزی بیارم مطالعه کنم!...هیچی دیگه..بیهوش میشید!..

کله پوک سه‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 13:37

آپ کن دیگه!

کله پوک سه‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 13:44

دوستان عزیز،بنده یه پراید دارم،اگه خواستین باهاش عکس بندازین،یک شارژ5000تومانی و ش تماستونو برام کامنت کنید.خودم باهاتون تماس میگیرم..
عکس..25000تومان
دست ب فرمون بزنی30000تومان
صدمتر رانندگی درحضور خودم500000تومان...
ب کامنتای بدون شارژم ج نمیدم!

اسم ندارم..هویت ندارم..اصلا هیچی ندا سه‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 18:02

چرا آدما نمیدونن بعضی وقتا خداحافظی یعنی:
نذار برم!
یعنی برم گردون..
سفت بغلم کن...
سرمو بچسبون رو سینه ات وبگو:
خداحافظو زهر مار
بیخودکردی میگی خداحافظ
مگه من میذارم بری..
مگه الکیه!...

آره،همه چیز الکیه..

s سه‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 18:08

تو ای سمبل معرفت!کجایی؟سلام
این هم رسم توست،دوستی بی کلام
ندیدم کسی ،هیچ مانند تو
یک روز خوب،یک روز بد ......بی مرام

s سه‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 18:15

آهای شمایی که یکی دوستتون داره..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
هیچی دیگه !!..کوفتتون بشه!..هیشکی مارو دوس نداره!

اسم ندارم..هویت ندارم..اصلا هیچی ندا سه‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 18:23

وقتی به کسی به طور کامل وبدون هیچ شک وتردیدی اعتماد میکند،
در نهایت دو نتیجه کلی خواهید داشت:
»شخصی برای زندگی« یا »درسی برای زندگی«

اسم ندارم..هویت ندارم..اصلاهیچی ندا سه‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 18:54

بازهم بلندشو؛ایستادن کسی که زمینش زده اند،از کسی که ب زور سرپایش نگه داشته اند،زیباتر است..بلندشو!

اسم ندارم..هویت ندارم..اصلاهیچی ندا سه‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 19:03

خودت را تصورکن بی او...
شاید فهمیدی،چ کشیده ام بی تو...!

کله پوک. سه‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 19:09

پسر چیست؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چیزیه مهمی نیست!ذهنتو درگیرش نکن!
هه هه هه..

کله پوک. سه‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 19:25

پسر چیست؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
موجود مهمی نیست،ذهنتو درگیرش نکن.
هه هه هه

s سه‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 19:35

ی پسر،هیچ وقت ارزش اینو نداره ک ب خاطرش از...پسرای دیگه بگذری!...هه هه هه..

کله پوک. سه‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 19:42

اونایی ک پستا رو نخونده،نظر میذارن،میگن:دمت گرم باحال بود!.....فرزندایه هموناین که سال40-41 هنوز امام راحل حرف نزده بود.....زار زار گریه میکردن!

اسم ندارم..هویت ندارم..اصلا هیچی ندا سه‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 19:45

کلمات قدرت آزار دادن شما رو ندارن،مگر اینکه،گوینده آن کلمات بسیاربرایتان عزیز باشد!

s سه‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 19:52

میزان امید ب زندگی در افرادی که در یخچالشان..الویه..دارن،دوبرابر سایرین میباشد!..اگر نوشابه هم موجود باشد،ک دیگه میل جاودانگی پیدا میکنن!
آخ من اولویه میخوام..الوووویه...

کله پوک. سه‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 19:57

دیشب خواب دیدم دارم درس میخونم ک یهو از خواب پریدم،ورفتم صدقه گذاشتم!..رفع بلا شد!...

الهه سه‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 21:54 http://elahe196.mihanblog.com/

سلام مرسی که به من سرزدید وبلاگ شماهم زیباس

s سه‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 21:58

ازوقتی شمارشو ب بلک لیست گوشیم انتقال داده بودم،چند ماهی میگذره.شیش هفتااس داده بودک چند هفته بعدخوندمشون.اون موقع از دستش عاصی بودم،واقعا اذیتم میکرد.شب با ی شماره دیگه اس دادبرا همین نرفت تو بلک لیستم.نوشته بود،اگه میخوای دیگه اس ندم بهت،ی چیزی بگو.منم بی معطلی اون چیزن که میخواستو اس کردم واسش،چون واقعا دیگه نمیخواستم اساشو ببینم!دیگه اس نداد...خیلی وقته سراغم نیومد..حالا اعتراف میکنم ک دلتنگشم!واسه اسشا بی تابم..همینجا ازت میخوام ببخشیم!..درکم کنی..،بهم فرصت بدی..ازت خواهش میکنم ی شانش دیگه بهم بدی،میدونم که بد کردم،اما تو ببخش..قول میدم جبران کنم..
قول میدم،همه مسابقاتو شرکت کنم،همه آهنگ پیشوازای داغتم بخرم!..ایرانسل دوست دارم!...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد